جدول جو
جدول جو

معنی قلعه غدیر - جستجوی لغت در جدول جو

قلعه غدیر(قَ عَ فَ)
دهی است از دهستان نهرهاشم بخش مرکزی شهرستان اهواز، واقع در 20هزارگزی شمال باختری اهواز و کنار شوسۀ اهواز به سوسنگرد. موقع جغرافیایی آن دشت و هوای آن گرم سیری است. سکنۀ آن 120 تن، آب آن از چاه و محصول آن غلات و شغل اهالی زراعت و گله داری است. راه در تابستان اتومبیل رو است و ساکنین از طایفۀ مروانه هستند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(بَ)
قلعه قلعه بشیر، قلعه ای در زوزن. (از منتهی الارب). از قلاع بشنویه اکراد از نواحی زوزان است. (از معجم البلدان) (از مرآت البلدان ج 1) (اللباب)
لغت نامه دهخدا
(سَ)
نام ولایتی است و جایی نیز هست که غار کیخسرو آنجاست. (برهان). نام قلعه ای است که در آنجا تخت و جام کیخسرو بوده و اسکندر بدانجا رفته پادشاه آنجا را سریری گفتندی، اگر بمناسبت تخت است سریر عربی است و فارسی نیست. (آنندراج) (انجمن آرا). رجوع به سریرافراز شود
لغت نامه دهخدا
(قَ عَحَ دَ)
دهی است از دهستان حیات داود بخش گناوۀ شهرستان بوشهر، واقع در 2هزارگزی شمال باختر گناوه در ساحل خلیج فارس. موقع جغرافیایی آن جلگه و هوای آن گرمسیر و مالاریایی است. سکنۀ آن 150 تن است. آب آن از چاه و محصول آن غلات و خرما. و شغل اهالی زراعت است. این ده دارای گارد گمرکی و راه فرعی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7)
لغت نامه دهخدا
(قَ عَ یِ تَ)
نام قلعه ای است بالای کوه شیراز و این از اهل زبان به تحقیق پیوسته. (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(قَ عَ عَبْ با)
دهی است جزء دهستان قمرود بخش مرکزی شهرستان قم، واقع در 7هزارگزی شمال باختری قم، این ده در جلگه قرار گرفته و هوایی معتدل دارد. سکنۀ آن 250 تن است. آب آن از قنات و رود خانه قم و محصول آن غلات، پنبه، صیفی و شغل اهالی زراعت و گله داری و شترداری است. راه مالرو دارد. ساکنین ازطایفه لک هستند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1)
لغت نامه دهخدا
(قَ عَ شِ)
دهی است از دهستان زبرخان بخش قدمگاه شهرستان نیشابور، واقع در 3هزارگزی خاور قدمگاه موقع جغرافیایی آن دامنه و هوای آن معتدل است. سکنۀ آن 249 تن است. آب آن از قنات و محصول آن غلات و شغل اهالی زراعت و گله داری است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
(قَ عَ نَ)
دهی است از دهستان بالا گریو بخش ملاوی شهرستان خرم آباد، واقع در 32هزارگزی خاور ملاوی و 32هزارگزی خاور راه شوسۀ خرم آباد به اندیمشک. موقع جغرافیایی آن کوهستانی و هوای آن معتدل است. سکنۀ آن 350 تن است. آب آن از سراب قلعه نصیر و گورخانه افرینه و محصول آن غلات، صیفی، لبنیات، پشم و شغل اهالی زراعت و گله داری است راه مالرو دارد. و دارای دبستان است. ساکنین از طایفۀ ایل حیدروند هستند و در زمستان به قشلاق میروند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(پُ فُ)
قلعه دارنده. قلعه بان. دژبان:
قلعه داران خزینه ها بردند
قلعه را با کلید بسپردند.
نظامی
لغت نامه دهخدا
(صَ)
قلعۀ خرابی است بین قاهره و ایله، و ابن ساعاتی در این بیت از آن نام برده است:
سری موهنا والانجم الزهر لاتسری
و للافق شوق العاشقین الی الفجر
تأهب من صدر تخب به الکری
فما زال حتی بات منزله صدری.
(معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
(قَ عَ شی شَ / شِ)
دهی است از دهستان کاریزنو بخش تربت جام شهرستان مشهد، واقع در49هزارگزی شمال باختری تربت جام و سر راه مالرو عمومی تربت جام به فریمان. موقع جغرافیایی آن کوهستانی و هوای آن سردسیری است. سکنۀ آن 987 تن است. آب آن ازقنات و محصول آن غلات، پنبه، و شغل اهالی زراعت است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
(قَ عَ)
دهی است از دهستان اشترجان بخش فلاورجان شهرستان اصفهان، واقع در 5هزارگزی باختر فلاورجان و 4هزارگزی باختر جادۀ شهرکرد به اصفهان. موقع جغرافیایی آن جلگه وهوای آن معتدل است. سکنۀ آن 227 تن است. آب آن از کاریز و محصول آن غلات، صیفی، پنبه، برنج و شغل اهالی زراعت و گله داری، و صنایع دستی زنان کرباس بافی است. راه فرعی دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10)
لغت نامه دهخدا
تصویری از قلعه دار
تصویر قلعه دار
کلاتدار محافظ قلعه دژبان کوتوال. یا قلعه دار سپهر. آفتاب خورشید
فرهنگ لغت هوشیار